انسابالاشرافاَنْسابُ الاْشْراف، عنوان اثری در تاریخ سدة اول اسلام و انساب عرب، تألیف احمد بن یحیی بلاذری (د ۲۷۹ق/۸۹۲م) است. فهرست مندرجات۲ - نامهای متفاوت ۳ - دلایل اختلاف نامها ۴ - اطلاق «اشراف» برای بزرگان عرب ۵ - مطالب دربردارنده ۵.۱ - تسلسل تاریخی ۶ - زمان نگارش ۷ - روش یافتن روایات و حوادث تاریخی ۸ - تک نگاریها ۹ - اخبار خوارج ۱۰ - اشعار ۱۱ - آثار اخباریان و نخستین تاریخنگاران ۱۲ - روایتهای منفرد ۱۳ - شیوه بیان روایات ۱۴ - تاریخنگاری ترکیبی ۱۵ - جرح و تعدیل راویان و اخبار ۱۶ - میزان شهرت انسابالاشراف ۱۶.۱ - دلایل ۱۷ - نسخهها ۱۸ - ناشر نسخه کامل انسابالاشراف ۱۹ - پژوهشهای مرتبط ۲۰ - فهرست منابع ۲۱ - پانویس ۲۲ - منبع ۱ - موضوعاین کتاب که میتوان آن را بزرگترین اثر تاریخی برجای مانده از سدة ۳ق دانست، به رغم نامش تنها نسب نامه نیست، بلکه موضوع نسبشناسی در برابر اطلاعات گرانبهای تاریخی و جنبة تاریخنگاری آن، حجم اندکی را شامل میشود. در واقع، انساب الاشراف، یک دوره تاریخ سدة اول هجری بر مبنای «انساب» عرب است و میتوان گفت که چنین شیوهای در تاریخنگاری مسلمانان در سدة ۳ق به گونهای که بلاذری در این اثر در پیش گرفت، تکرار نشد. ۲ - نامهای متفاوتنام کتاب انساب الاشراف، به گونههای مختلفی در مآخذ آمده است و شاید مهمترین دلیل آن، تلفیق میان اخبار و انساب در این اثر بزرگ باشد. نویسندگان متأخرتر، کتاب بلاذری را تنها یک اثر مبتنی بر نسب نگاری صرف نمیدانستند و سردرگمی پارهای مؤلفان در ذکر نام کتاب بلاذری نشانی از این موضوع است، چندان که برخی فقط به «قال البلاذری» و اشارههای مبهم دیگر در استناد به همین کتاب بسنده کردهاند [۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۲، ص۲۶۷، قاهره، وزارة الثفافة والارشاد القومی.
[۲]
حسین ابوالقاسم مغربی، الایناس بعلم الانساب، ج۱، ص۱۰۱، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
و بعضی دیگر نام اثر او را به گونههای متفاوت آوردهاند. [۳]
محمد بن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب (ع)، ج۲، ص۴۸، قم، انتشارات علامه.
[۴]
محمد بن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب (ع)، ج۲، ص۱۰۲، قم، انتشارات علامه.
[۵]
محمد بن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب (ع)، ج۲، ص۱۰۸، قم، انتشارات علامه.
[۶]
محمد بن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب (ع)، ج۲، ص۲۱۹، قم، انتشارات علامه.
[۷]
محمد بن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب (ع)، ج۲، ص۱۲، قم، انتشارات علامه.
[۸]
عبدالحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۲۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۹-۱۹۶۲م.
[۹]
عبدالحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۸۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۹-۱۹۶۲م.
[۱۰]
عبدالحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۴۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۹-۱۹۶۲م.
این اختلافات گویا از نخستین مؤلفان پس از بلاذری آغاز شده است. مثلاً مسعودی (د ۳۴۶ق) از کتاب او با عنوان تاریخ یاد کرده است [۱۱]
علی مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۱۴، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۳م.
و ذهبی (د ۷۴۸ق) ضمن شرح حال بلاذری او را صاحب التاریخ الکبیر خوانده است. [۱۲]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۱۶۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۱۳]
یاقوت، ادبا، ج۱۹، ص۲۸۷.
[۱۴]
تبصرة العوام، منسوب به مرتضی بن داعی حسنی رازی، ج۱، ص۳۲، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۱۳ش.
[۱۵]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱، ص۵۰، به کوشش هلموت ریتر و دیگران، بیروت، ۱۳۸۱-۱۴۰۲ق.
[۱۶]
ابنکثیر، البدایة، ج۱۱، ص۶۵.
در نسخهای که اینک از الفهرست ابن ندیم در دست است، از این اثر بلاذری با عنوان الاخبار و الانساب نام برده شده، [۱۷]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۱، ص ۱۲۶، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
در حالی که یاقوت که گویا نسخة دیگری از الفهرست در دست داشته، به نقل از آن، کتاب بلاذری را جُمل نسب الاشراف خوانده است. [۱۸]
یاقوت، ادبا، ج۵، ص۹۹-۱۰۰.
کاتبِ کاملترین و مهمترین نسخهای که اکنون از انساب الاشراف در دست داریم، در پایان کتابت، آن را جُمل انساب الاشراف و اخبارهم خوانده است. [۱۹]
سهیل زکار، مقدمه و حواشی بر جمل من انساب الاشراف (نک: هم، ج۱۳، ص۴۴۳، بلاذری).
[۲۰]
ابن خلکان، وفیات، ج۷، ص۱۰۳.
برخی عناوین به کار رفته در سدههای بعدی، اساساً تداعیگر عنوان کتابی تاریخی، ولو آمیخته به انساب نیستند؛ مانند مفاهیم الاشراف [۲۱]
تاجالعروس، ج۱، ص۱۱۵.
یا کتاب المعالم. [۲۲]
تاجالعروس، ج۱، ص۴۸۷.
۳ - دلایل اختلاف نامهاپارهای از این اختلافات، ناشی از اختلاف در نسخههای این اثر در ادوار گذشته است. مثلاً اطلاعاتِ حاجی خلیفه که در دو جای فهرستِ خود، از این کتاب نام برده، به دو گونه متفاوت است: یکجا از آن با نام الاستقصاء فی الانساب و الاخبار نام میبرد [۲۳]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۷۹.
و در جای دیگری با عنوان انساب الاشراف. [۲۴]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۱۷۹.
شاید او دو نسخه را با همین دو عنوان دیده بوده است. بههرحال قرائنی نشان میدهد که احتمالاً مؤلف، عنوان انساب الاشراف را ترجیح میداده است. مثلاً ابن ابار (د ۶۵۸ق) که میگوید این اثر بلاذری را به خط خود او در دست داشته، تنها با عنوان انساب الاشراف از آن یاد کرده است. [۲۵]
ابن ابار، الحلة السیراء، ج۱، ص۱۳، به کوشش حسین مونس، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۲۶]
علی سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۹۷، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران، ۱۴۰۷ق.
[۲۷]
یاقوت، ادبا، ج۵، ص۹۹-۱۰۰.
[۲۸]
احمد نویری، نهایة الارب، ج۱۹، ص۴۴۲، قاهره، ۱۹۷۵م.
[۲۹]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۸، ص۲۴۱، به کوشش هلموت ریتر و دیگران، بیروت، ۱۳۸۱-۱۴۰۲ق.
[۳۰]
عبدالستار احمد فراج، مقدمه بر ج ۱ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۸-۱۹، قاهره، ۱۹۵۹م.
به هر حال این کتاب اکنون تحت عناوین انساب الاشراف و جمل من انساب الاشراف چاپ شده، و در دست است.۴ - اطلاق «اشراف» برای بزرگان عربعنوان « اشراف » - با آنکه در قرون پس از بلاذری، لفظ « شریف » بر منسوبان به اهل بیت پیامبر (ص) یا اعضای قبیلة قریش اطلاق میشد- در این کتاب بلاذری ناظر به گروه خاصی از اعراب نیست؛ بلکه به گفتة محققان، اشراف در اینجا به طور مطلق بزرگان عرب و احتمالاً شامل کسانی است که از نژاد خالص عرب بودهاند. [۳۱]
عبدالستار احمد فراج، مقدمه بر ج ۱ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۱-۲۲، قاهره، ۱۹۵۹م.
۵ - مطالب دربردارندهکتاب انساب الاشراف، بدان گونه که اینک در دست داریم، بدون مقدمه چنین آغاز میشود: «قال احمد بن یحیی بن جابر: اَخبرنی جماعة من اهل العلم بالکتب قالوا...». [۳۲]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۱، ص۷، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
مؤلف پس از بیان نسب نوح و فرزندان او، بلافاصله به ذکر انساب عرب پرداخته، و از آنجا که نسب پیامبر (ص) از عدنان آغاز میشود، یک یک نیاکان آن حضرت را نام برده، و همراه آن به اختصار از دیگر فرزندان عدنان سخن رانده است. بدین گونه، پس از ذکر انساب و اخبار مربوط به اجداد حضرت رسول (ص)، به سیرة آن حضرت پرداخته، و در پایان همین فصل بخشی را نیز به «سقیفه» اختصاص داده است [۳۳]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۹، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
سپس دوباره از نیای پیامبر (ص)، عبدالمطلب، یاد میکند و فرزندان آنها را یک یک نام میبرد و اخبار هر یک را میآورد. اخبار مربوط به دورة خلافت علی (ع)، پس از سیرة نبوی ، از بزرگترین بخشهای انساب الاشراف است. پس از ذکر انساب و اخبار بنیهاشم بن عبدمناف، [۳۴]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۴۲۹، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
به اخبار و انساب بنی عبدشمس بن عبدمناف میپردازد و بدین گونه، نسب قریش پایان میپذیرد. در ذکر فرزندان الیاس بن مُضَر، به روش پیشین خود، به یاد کردِ اخبار و انساب ادامه میدهد تا به نسب قبیلة ثقیف و اخبار و انساب برخی رجال این قبیله میرسد و از جمله فصل بزرگی را به حجاج بن یوسف اختصاص میدهد، [۳۵]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۱۳، ص۳۵۲، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
اما کتاب در همین جا ظاهراً به سبب وفات مؤلف، پایان میپذیرد و حتی انساب قبایل قیسی نیز کامل یاد نشده است.۵.۱ - تسلسل تاریخیاز حیث تسلسل تاریخی، ذکر خلیفه المهدی (حک ۱۵۸- ۱۶۹ق) با ذکر عنوان خاصی برای او، واپسین مرحلة کتاب است، [۳۶]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۳۶۹، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
گو اینکه این بخش اکنون در میانة کتاب واقع شده است. البته ذکری از یکی دو خلیفه پس از او، مانند هارون الرشید و مأمون و المعتصم به طور بسیار مختصر و لابهلای اخبار هست. [۳۷]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۸۸، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۳۸]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۳۱۲، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۳۹]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۳۶۹- ۳۷۴، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
جالب توجه است که هر چه مطالب کتاب به عصر مؤلف - که به دربار عباسیان آمد و شد داشته - نزدیکتر میشود، اخبار کوتاهتر و به جزئیات نه چندان مهم بسنده میشود. همچنین، گرچه بلاذری کتاب خود را به انساب و اخبار عرب شمالی ( عدنانی ) اختصاص داده، اما در طی اخبار، گاه به مناسبت از غیر عربها نیز به تفصیل یاد کرده، و حتی عنوانی بدیشان اختصاص داده است، مانند ابومسلم خراسانی، [۴۰]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۲۶۷، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
ابن مقفع [۴۱]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۲۸۹، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
و سُنباد. [۴۲]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۳۳۱، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۶ - زمان نگارشبه نظر میرسد که بلاذری، پس از جمعآوری مواد گوناگون، در سالهای پایانی عمر خود به نگارش انساب الاشراف به صورتی که اینک در دست داریم، پرداخته است. ناتمام ماندن کتاب نیز این حدس را تأیید میکند و به هر حال، یقیناً نگارش قسمت اعظم آن، پس از آثار دیگرش صورت گرفته است، زیرا وی در چند جای انساب الاشراف صریحاً از کتاب دیگر خود در باب «بُلدان» یاد میکند [۴۳]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۱۰، ص۵۸، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۴۴]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۳۳، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۴۵]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۴۶-۲۴۷، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
که شاید مقصود فتوح البلدان موجود باشد.۷ - روش یافتن روایات و حوادث تاریخیبرای جست و جوی روایات و حوادث تاریخی در این کتاب، اطلاع اجمالی از انساب افراد حاضر در آن واقعه، ضروری به نظر میرسد، [۴۶]
محمد حمیدالله، مقدمه بر ج ۱ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۳، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۴۷]
محمد جاسمحمادی مشهدانی، موارد البلاذری عن الاسرة الامویة فی انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲۳- ۱۲۸، مکه، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
زیرا کتاب به طور کلی براساس انساب فصلبندی شده، اما در طی کتاب با توجه به اشخاص مهم یا وقایع با اهمیت، سرفصلهای دیگری نیز به چشم میخورد؛ مثلاً در بخش سیرة نبوی عناوین « المستضعفون »، [۴۸]
محمد حمیدالله، مقدمه بر ج ۱ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۷، قاهره، ۱۹۵۹م.
یا «قصة المعراج» [۴۹]
محمد حمیدالله، مقدمه بر ج ۱ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۹، قاهره، ۱۹۵۹م.
یا « حدیث الافک » [۵۰]
محمد حمیدالله، مقدمه بر ج ۱ انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۴، قاهره، ۱۹۵۹م.
را میتوان ذکر کرد.۸ - تک نگاریهابلاذری در بعضی از فصل بندیهای کتاب، ظاهراً تحت تأثیر تک نگاریهای اوایل تاریخ نگاری مسلمانان بوده است، مانند « خبر الجمل » یا « امر الخریت بن راشد السامی فی خلافة علی علیه السلام » یا « خبر مصعب بن زبیر بن العوام و مقتله » که چنین عنوانهایی را در آثار طبقة اخباریان و تاریخ نگاران پیش از بلاذری، به ویژه ابومخنف ، به صورت تک نگاری مییابیم. ۹ - اخبار خوارجیکی از بخشهای بسیار مهم در انساب الاشراف، اخبار مربوط به خوارج است. بلاذری معمولاً در احوال و انساب خلفا ، از خوارج معاصر آنان و فعالیتهایشان یاد میکند. پارهای از این اخبار، در هیچ مأخذ دیگری بدین تفصیل نیامده است و بعضی از مورخان بعدی نیز بدون ذکر مأخذ از این بخشها برداشت و گاه رونویس کردهاند. [۵۱]
العیون و الحدائق، به کوشش دخویه، ج۱، ص۱۵-۱۶، لیدن، ۱۸۶۹م.
[۵۲]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۸، ص۹۷- ۹۸، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۱۰ - اشعارنقل اشعار مناسب با وقایع تاریخی، سنتی رایج در تاریخ نگاری مسلمانان بوده است. بلاذری نیز به پیروی از آن - و شاید بدین سبب که خود شاعر نیز بوده - اهتمام ویژهای به جمع اشعار مناسب با وقایع تاریخی از شعرا و بزرگان عهد داشته است، چندانکه کمتر واقعهای در انساب الاشراف هست که بلاذری پارهای از اشعار مشهور را در آن باب ذکر نکرده باشد. [۵۳]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۲۹۵، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۵۴]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۷، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۵۵]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۸، ص۳۵، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۱۱ - آثار اخباریان و نخستین تاریخنگارانیکی از مهمترین امتیازات انسابالاشراف منابع آن است و گفتنی است که به واسطة این کتاب، میتوان به پارههایی از آثار اخباریان و طبقة نخست از تاریخ نگاران مسلمان دست یافت. بلاذری گاه با الفاظ خاصِ محدثان ، همچون « حدّثنی » و « اخبرنی »، و گاه با اشارة صریح به منبع، مانند «قال المدائنی» [۵۶]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۱۴۵، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
یا «قال الواقدی»، [۵۷]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۵، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۵۸]
محمد جاسمحمادی مشهدانی، موارد البلاذری عن الاسرة الامویة فی انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۰، مکه، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
به نقل خبر میپردازد. به نظر میرسد که او در اینگونه موارد به مآخذ کتبی دسترسی داشته است، زیرا گاه صراحتاً از منابع مکتوب خود نام میبرد، مانند طبقات ابن سعد [۵۹]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۳۰۰، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
یا کتابی از عبدالله بن صالح عِجلی . [۶۰]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۵، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۶۱]
محمد جاسمحمادی مشهدانی، موارد البلاذری عن الاسرة الامویة فی انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۱، مکه، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
با توجه به این اشارهها، میتوان موضوع کتابت اخبار تاریخی را - که میان پژوهشگران مایة بحثهای بسیار است - در نخستین ادوار تاریخ نگاری مسلمانان پی گرفت. از طبقة اخباریان، بزرگترین مأخذ مورد اشارة بلاذری، ابومخنف (ه م) است. تنها مأخذ دیگری که در نقل آثار ابومخنف با بلاذری قابل مقایسه به نظر میرسد، تاریخ طبری است. استناد بلاذری به ابومخنف و گاه برخی مآخذ دیگر، به طور مبهم و فقط با لفظ «قالوا» صورت گرفته است که احتمالاً در اینگونه موارد، طعن اصحاب حدیث بر کسانی از اخباریان، به ویژه ابومخنف را در نظر داشته است. بجز ابومخنف، آثار و روایتهای ابن اسحاق، به ویژه در بخش سیرة نبوی، عوانة بن حکم (د ۱۵۸ق)، هشام بن محمد کلبی (د ۲۰۴ق)، محمد بن عمر واقدی (د ۲۰۷ق)، هیثم بن عدی طائی (د ۲۰۹ق) و ابوعبیده معمر بن مُثنّی (د ۲۱۰ق) مورد استناد و استفادة گستردة بلاذری بوده است. [۶۲]
محمد جاسمحمادی مشهدانی، موارد البلاذری عن الاسرة الامویة فی انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۱، مکه، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
۱۲ - روایتهای منفردجز اینها بلاذری به پارهای روایتهای منفرد از اشخاص گوناگون هم عنایت داشته است، [۶۳]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۲۷۴، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۶۴]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۵، ص۲۹، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
اما همه جا سلسلة روایت خود را به طور دقیق ذکر نکرده است. [۶۵]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۵، ص۱۵، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۱۳ - شیوه بیان روایاتهمچنین، وی تنها به نقل روایت از مأخذ اکتفا نمیورزد و گاه میان چند روایت یکی را ارجح میداند [۶۶]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۱، ص۱۰۱، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
یا چند روایت را با هم میآمیزد و خلاصة آن را عرضه میدارد و این از شایعترین انواع ارائة اخبار در انساب الاشراف است. [۶۷]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۷، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۶۸]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۱، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
[۶۹]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۳، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۱۴ - تاریخنگاری ترکیبیبنابراین، میتوان اثر بلاذری را از نخستین آثار در زمینة تاریخنگاری ترکیبی در میان مسلمانان به شمار آورد؛ روشی که بعدها نزد مورخانی چون ابن اثیر (ه م) به اوج خود رسید. [۷۰]
صادق سجادی و هادی عالمزاده، تاریخ نگاری اسلامی، ج۱، ص۴۷، تهران، ۱۳۷۶ش.
۱۵ - جرح و تعدیل راویان و اخباربه نظر میرسد، بلاذری در روایت از طبقة نخست اخباریان، به گونهای به مسألة جرح و تعدیل راویان و خود اخبار توجه داشته است. مثلاً روایت از سیف بن عمر تمیمی - که به اسطوره پردازی در روایتهای خود شهره بوده است - در سراسر کتاب بلاذری دیده نمیشود، در حالی که طبری در تاریخ خود، در نقل پارهای حوادث تاریخی، یکسره بر روایات سیف تکیه داشته است. ۱۶ - میزان شهرت انسابالاشرافبا آنکه برخی مؤلفان کهن، در آثار رجالی و جز آن به انسابالاشراف استناد کرده، و از ستایش بلاذری باز نایستادهاند [۷۱]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۱۶۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
و به قول سید مرتضی، وی مورد اعتماد اهل سنت بوده [۷۲]
علی سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۲۴۰، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران، ۱۴۰۷ق.
[۷۳]
علی سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج۴، ص۱۴۷، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران، ۱۴۰۷ق.
، با این همه، پنهان نمیتوان کرد که انساب الاشراف با همة بزرگی و شهرت، در مقایسه با اثر دیگر وی، فتوح البلدان - که به قول مسعودی در تاریخ فتوحات از آن بهتر سراغ نداریم [۷۴]
علی مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۱۴، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۳م.
- رواج گستردهای نداشته است.۱۶.۱ - دلایلاین موضوع به متن اخبار کتاب بیارتباط نیست، چه، به هر حال این کتاب بسیار بیش از آثار مشابه مانند تاریخ طبری، شامل نزاعها و جنگهای گستردة داخلی صدر اسلام است و اصحاب حدیث، روایت اینگونه اخبار را چندان خوش نمیداشتهاند؛ به ویژه که انساب الاشراف با توجه به قدمت آن حاوی برخی اخبار خاص تاریخی موردِ نظر شیعه مانند یورش به بیت فاطمة زهرا (ع) در جریان بیعت ستاندن برای ابوبکر [۷۵]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۸، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
یا واقعة غدیرخم [۷۶]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۳۵۶-۳۵۷، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
و روایات بسیار در فضائل امیرالمؤمنین علی (ع) [۷۷]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۳۴۷، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
یا ذکر مفصل مطاعن عثمان [۷۸]
احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۶، ص۱۳۳، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
است که در بحثهای کلامی بعد، مورد استناد عالمانی چون سید مرتضی از شیعة امامیه قرار گرفته است. [۷۹]
علی سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۲۴۱-۲۴۲، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران، ۱۴۰۷ق.
۱۷ - نسخههااز انساب الاشراف، نسخههای کاملِ متعددی در دست نیست، یا هنوز شناسایی نشده است. گذشته از چند نسخة خطی پراکنده از چند بخش از کتاب، تاکنون دو نسخة کامل از آن، یکی در ترکیه و دیگری در مغرب شناسایی شده، و همانها اساس چاپهای کامل یا ناقص محققان این کتاب قرار گرفته است، از آن جمله: محمد حمیدالله (ج ۱، قاهره ، ۱۹۵۹م)، محمدباقر محمودی (ج ۲، بیروت ، ۱۳۹۴ق)، همو (بخشی از ج ۳، بیروت، ۱۳۹۷ق)، عبدالعزیز طباطبایی، در الحسین و السنّة (مطالب مربوط به امام حسین (ع)، قم ، مطبعة مهر )، عبدالعزیز دوری (بخش دوم، ج ۳ (۲)، بیروت، ۱۳۹۸ق)، ماکس شلوزینگر (ج ۴ (۱)، بیتالمقدس ، ۱۹۷۱م)، همو (ج ۴ (۲)، بیتالمقدس، ۱۹۳۸م)، گویتین (ج ۵، بیتالمقدس، ۱۹۳۶م)، احسان عباس (ویرایش مجدد ۳ مجلد چاپ شده در بیت المقدس، بیروت، ۱۴۰۰ق)، آلوارت (ج ۱۱ زیر عنوان «جلد یازدهم از تاریخ یک مؤلف مجهول»، گرایفسوالد، آلمان، ۱۸۸۳م)، احسان صدقی العمد (بخش مربوط به ابوبکر و عمر، کویت، ۱۹۸۹م)، سهیل زکار و ریاض زرکلی (تمام کتاب در ۱۳ مجلد، زیر عنوان جمل من انساب الاشراف، بیروت، ۱۴۱۷ق). ۱۸ - ناشر نسخه کامل انسابالاشراف گفتنی است که تحقیق و چاپ کامل انساب الاشراف، جزو برنامههای انتشارات جمعیت خاورشناسان آلمان قرار دارد. ۱۹ - پژوهشهای مرتبطجز اینها، انساب الاشراف، موضوع پارهای پژوهشهای مستقل نیز قرار گرفته است و از آن میان اثر محمد جاسم حمادی مشهدانی به نام موارد البلاذری عن الاسرة الامویة فی انساب الاشراف در باب خاندان بنیامیه در این کتاب، مفصلتر است. در مقدمة مفصل این کتاب دو جلدی، گزارش جامعی از زندگی بلاذری، شیوخ و آثار او و نیز سابقة تاریخ نگاری و نسب نگاری در اسلام، ارائه شده است ( مکه، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م). ۲۰ - فهرست منابع(۱) ابن ابار، الحلة السیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، ۱۹۶۳م. (۲) عبدالحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۹-۱۹۶۲م. (۳) ابن خلکان، وفیات. (۴) محمد بن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب (ع)، قم، انتشارات علامه. (۵) ابنکثیر، البدایة. (۶) ابن ندیم، الفهرست. (۷) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، وزارة الثفافة والارشاد القومی. (۸) حسین ابوالقاسم مغربی، الایناس بعلم الانساب، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. (۹) احمد بلاذری، جمل من انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م. (۱۰) تاجالعروس. (۱۱) تبصرة العوام، منسوب به مرتضی بن داعی حسنی رازی، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۱۳ش. (۱۲) حاجی خلیفه، کشف. (۱۳) محمد جاسمحمادی مشهدانی، موارد البلاذری عن الاسرة الامویة فی انساب الاشراف، مکه، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م. (۱۴) محمد حمیدالله، مقدمه بر ج ۱ انساب الاشراف، قاهره، ۱۹۵۹م. (۱۵) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۱۶) سهیل زکار، مقدمه و حواشی بر جمل من انساب الاشراف (نک: هم، بلاذری). (۱۷) صادق سجادی و هادی عالمزاده، تاریخ نگاری اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش. (۱۸) علی سید مرتضی، الشافی فی الامامة، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران، ۱۴۰۷ق. (۱۹) خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر و دیگران، بیروت، ۱۳۸۱-۱۴۰۲ق. (۲۰) العیون و الحدائق، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۹م. (۲۱) عبدالستار احمد فراج، مقدمه بر ج ۱ انساب الاشراف، قاهره، ۱۹۵۹م. (۲۲) علی مسعودی، مروج الذهب، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۳م. (۲۳) احمد نویری، نهایة الارب، قاهره، ۱۹۷۵م. (۲۴) یاقوت، ادبا. ۲۱ - پانویس
۲۲ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «انساب الاشراف»، ج۱۰، ص۴۰۴۹. ردههای این صفحه : کتب تاریخی | نسب شناسی
|